ما قول های زیادی به هم داده بودیم ،
مثلا قول داده بودی چشم هایت برای من باشد
و خنده هایت فقط دل من را به قنج بیاورد ،
من گونه های نرمم را برای تو کنار بگذارم ،
تو چالِ دیوانه کننده ات را برای من ،
من صدایم را که زیر لب شجریان می خواند و تو صدای ظریفت که اسمم را ترانه می کند ،
من شانه هایم را برای تو و تو غرق شدن در موهایت را برای من ،
من بازوهایم را برای چرخاندنت زیر باران ،
تو دست هایت را برای بازی کردن روی صورت من ،
مثلا قول داده بودیم که طپش قلب تو شب ها لالایی من باشد
و شمردن نفس های من بازی تو برای خواب رفتن ،
قول داده بودی جمعه ها را دست به سیاه و سفید نزنی
و من روز را برایت رنگین کمان کنم ،
آوردن چای با من ،
گذاشتن موسیقی و بلند خواندن کتاب با تو ،
مثلا قول داده بودیم تو برای من باشی من برای تو ،
من تو را تا آخر دنیا دوست داشته باشم و تو من را ،
و من حالا نمی دانم که تو کجایی ،
چه می کنی ،
برای که هستی
و به چه کسی قول می دهی
و ما آدم ها چقدر بد قولیم
+دقیقا!
+خوشبختی یعنی یک نفر را داری ، که پای حرفهایی که میزند می ماند ، که به تو احساس امنیت می دهد !
+اینکه فکر میکنید هنوزم کسی هس که ب حرفاتون گوش بده اشتباس ، آدما تا وقتی ب درد و دلاشون گوش بدی و اینا برات هستند. همینه!
+خیلی روزای دلگیری بود از این بد ترم حتما میشه ولی لابد باید همینجوری باشه !
+آدم اگر واقعا کسی را دوست داشته باشد ، به راحتی قضاوتش نمی کند !
نظرات شما عزیزان: