در من زنی دارد دور میشود
در من غوغایی ست وصف ناپذیر!
در من مردی دارد شعر مینویسد
برای معشوقه ای که
از آن همه عشق و حرف های خوب اش
فقط چند خاطره ی تکه پاره به جا مانده!
در من یک شهر مدفون شده
شهری که تو از آن رفتی!
در من همه ی آدم ها مرده اند
فرقی ندارد برایم چه کسی کنارم باشد!
تو....
نیستی...
و این خودش
حل نشدنی ترین مسئله ی زندگی من است!
نظرات شما عزیزان: